رهبران شوروي (1)
پس از مرگ ديكتاتور
در اين سلسله مقاله سعي داريم، به تك تك رهبران شوروي بپردازيم
رهبران شوروي (1)
تهيه كننده : محمود كريمي شروداني
منبع : راسخون
منبع : راسخون
در اين سلسله مقاله سعي داريم، به تك تك رهبران شوروي بپردازيم. البته در مقالاتي ديگر كه قبلا در سايت راسخون قرار گرفته اند، در مورد لنين و استالين مفصل بحث كرده ايم. در اين سلسله مقاله، از خروشچف شروع مي كنيم و با پرداختن به گورباچف كار را به پايان مي بريم.
استاليني كه فاتح بزرگ جنگ دوم جهاني بود. كسي كه با فتح برلين در سال 1945 رقيب ديرين خود هيتلر را به خودكشي واداشت، وي در دوران زمامداري اش در بسياري از امور گوي سبقت را از رقيب جنايتكارش ربوده بود.
دوران استالين، دوران آرزوهاي تخيل گرايانه جوانان و روشنفكراني بود كه در سراب كمونيستي آرزوهاي دست نيافتني خود را جست وجو مي كرد.
وبا روي كارآمدن خروشچف مردي كه همواره ساكت بود ودر رده دوم ايستاده بود.
درهاي شوروي گشوده شد ولي هرگز يك قدم از مرام هاي خود عقب نشيني نكرد. او همانند همه ديكتاتورها، ديكتاتوري نرم تري را در برابر ديكتاتوري سابق پايه نهاد، ولي او نيز هنگامي كه احساس مي كرد سرنوشتش به تصميمي خلاف مرامش گره خورده است، از كنار گذاشتن آنچه بيشتر به آن پايبند بود، ابايي نداشت. تجربه كوبا يكي از اين مراحل است. خروشچفي كه سازمان ملل كفش را بر ميز كوبانده بود و از جاسوسي امريكايي ها بر فراز خاك شوروي با نشان دادن تصوير هواپيماي يو دو امريكايي پرده برداشت، همان خروشچفي بود كه در برابر فشار امريكا، كشتي هاي حامل موشك خود را كه عازم كوبا بودند، فرا خواند. او كسي بود كه با كوبيدن مشت به ميز، استالين را از اوج به پايين كشيد. در پاسخ به اين پرسش، يكي از حاضران كه چرا خروشچف در زمان زمامداري استالين در برابر زياده خواهي هاي او مقاومت نكرده است، حرفي براي زدن نداشت.
اين ناراضيان بويژه در برلين شرقي به دنبال شرايط بهتر زندگي راه برلين غربي را در پيش گرفتند به طوري كه براساس آمارهاي منتشره طي شش ماه اول سال ۱۹۶۱ تعداد ۱۶۰هزار نفر از برلين شرقي به برلين غربي پناهنده شدند. اين امر موجب عصبانيت دولت آلمان شرقي و اتحاد جماهير شوروي سابق و كشورهاي اقماري آن شد.
در پي اين تحولات، نيكيتا خروشچف، نخست وزير وقت شوروي، به منظور جلوگيري از سيل مهاجران آ لمان شرقي به آلمان غربي دستور ساخت ديوار برلين را صادر كرد. دولت آلمان شرقي تحت رهبري «اريش هونيكر» در ۱۳اوت ۱۹۶۱ساخت ديوار برلين را به عنوان «ديوار حافظ ضد فاشيست» آغاز كرد.
اين ديوار به منظور جدا كردن برلين شرقي و جمهوري دموكراتيك آلمان از برلين غربي با استفاده از سيم خاردار و موانع ضدتانك احداث شد. در اين چارچوب خيابانها تكه تكه شد و موانع بر سر راه پياده روها گذاشته شد. در اطراف اين منطقه هم تانك ها تجمع كردند. خطوط مترو و قطارهاي محلي بين برلين شرقي و غربي متوقف و ارتباط تلفن اين دو بخش نيز قطع شد. همچنين ساكنان برلين شرقي از ورود به برلين غربي منع شدند كه اين امر به دليل اين كه حدود ۶۰ هزار نفر از ساكنان برلين شرقي در برلين غربي كار مي كردند مشكلات زيادي به بار آورد.
واين مرد شماره يك با رجز خواني معروف خود كه مي گفت:"من شما را دفن خواهم كرد"
مي خواست بگويد در سالهاي آينده كمونيسم ازنظر اقتصادي، سرمايهداري را پشت سر خواهد گذاشت. اين رجزخواني، تهديد غلبه نظامي را نيز دربرداشت و در سرتاسر جهان بازتاب يافت.
ولي در آن زمان حتي در ذهن عده اي انگشت شمار نيز نميگنجيد كه انقلابي در نظام توليد ثروت در غرب بتواند موازنه نظامي جهان - و خود جنگ - را دگرگون سازد.
آنچه خروشچف (و بيشتر آمريكاييان) نميدانستند، اين بود كه سال 1956 نخستين سالي نيز بود كه در آمريكا شمار كارمندان و كاركنان شاغل در بخش خدمات از شمار كارگران كارخانهاي فراتر رفت. اين نخستين نشانه اِمحاء اقتصاد دودكشي ، و ظهور اقتصاد جديد بود.
در وفاداري خروشچف به سوسياليسم (تحقق عدالت در جامعه و تامين برابري اجتماعي ـ اقتصادي مردم) ترديدي نيست و اگر بركنار نشده بود، سوسياليسم در شوروي شكست نمي خورد. خروشچف با انتقاد علني از استالين خواست كه خود را از گذشته كرملين جدا كند، ولي با همين عمل سكه اي را شكست كه ديگر مرمت نشد. او در سفر به آمريكا با حرفهاي طنزگونه و رفتار توام با شوخي خود خواست با مهارت تمام از نظام موجود غرب و راه و روش آمريكايي انتقاد كند. وي در جلسه 12 اكتبر 1960 مجمع عمومي سازمان ملل دو بار كفش خود را به علامت اعتراض به نطق دو ناطق بر ضد شوروي از پايش درآورد و بر ميزي كه نشسته بود كوبيد و با اين عمل نيز نشان داد كه سازمان ملل هم چندان جدي نيست.
سپس او مدت 4 ساعت يك گزارش محرمانه را براي آنها خواند و به آنها تاكيد كرد ، مطلقا حتي بخش كوچكي از اين گزارش نبايد به خارج درز كند.
خروشچف در مقابل نمايندگان بهت زده سلف خود جوزف استالين را به جنايات وحشتناكي متهم كرد كه همگي حقيقت داشتند.
محاكمه و اعدام رهبران و اعضاي حزب كمونيست در 20 سال پيش از اين تاريخ و در جريان محاكمه هاي بزرگ مسكو. قتل عام ميليون ها شهروند بي گناه شوروي كه بسياري از آنها از كمونيست هاي وفادار بودند.
اعزام ميليون ها انسان بي گناه به اردوگاه هاي كار اجباري به اتهام هاي واهي يا جرايم بسيار كوچك...علي رغم تمام تدابير احتياطي شوروي ها ، روزنامه نيويورك تايمز از روز 16 مارس سال 1956 ميلادي بخش هايي از اين گزارش محرمانه را منتشر كرد.
اين گزارش عمدا توسط سيا در اختيار نيويورك تايمز قرارداده شده بود.
با انتشار اين گزارش كمونيست هاي سراسر جهان 3 سال بعد از مرگ استالين با واقعيت خونبار رژيم استاليني آشنا شدند.
اين عقيده رواج يافت كه استالين آرمان ماركسيسم - لنينيسم را به انحراف كشانده و در مورد مشروعيت رژيم شوروي بذر ترديد افشانده شد.
مردم لهستان و مجارستان تصور كردند ساعت آزادي آنها فرا رسيده است.
بنابراين آنها خواستار آزادي و بي طرفي شدند اما از اكتبر سال 1956 ميلادي ، تانك هاي شوروي وارد بوداپست شدند و قيام مردم مجارستان را در يك سركوب خونين درهم شكستند. لهستاني ها نيز به نوبه خود سركوب شدند.
مائوتسه تونگ ، رهبر جمهوري خلق چين ، خروشچف را متهم كرد كه در جهان كمونيست شكاف ايجاد كرده و راه خود را از شوروي جدا كرد.
اختلاف ميان چين و شوروي به اندازه اي بالا گرفت كه 2 كشور به مرز جنگ رسيدند و چندين بار درگيري هاي بزرگ مرزي ميان نيروهاي دو كشور رخ داد
چهاردهم فوريه۱۹۶۰ كوبا يك قرارداد بازرگاني با شوروي امضا كرد. به موجب اين قرارداد شوروي متعهد شد سالانه پنج ميليون تن شكر از كوبا خريداري كند و در ازاي آن ماشينهاي كشاورزي و هواپيماهاي نظامي در اختيار كوبا قراردهد با يك وام يكصدميليون دلاري.
امريكا تاكنون از فروش هواپيماهاي نظامي جت به كوبا خودداري كرده بود. امريكا واردات شكر از كوبا را كاهش داد. ۲۹ژوئن كوبا شركت نفتي «تكزاكو» را ملي كرد. كاسترو اعلام كرد درمقابل كاهش هر كيلوشكر به امريكا دولت كوبا يك تصيفه خانه امريكا در كوبا رامصادره مي كند.
اول ژوئيه۱۹۶۰ نوبت كمپانيهاي نفتي «شل» و «اسو» رسيد.
اين دوكمپاني حاضر نشدند نفتي را كه كوبا از شوروي وارد مي كند تصفيه كنند. دولت كوبا متخصصان نفتي شوروي راجايگزين امريكايي كرد.
خروشچف گفت: عصر اولتيماتوم امريكا به سر آمده است. شوروي دست خود را به سوي ملت كوبا كه براي استقلال خود مبارزه مي كند دراز مي كند، بله زمان تغيير كرده است، اردوگاه سوسياليست بيش از هر زمان قوي است
شوروي كوبائيها را كمك مي كند كه محاصره اقتصادي را درهم بشكنند «پنتاگون» (وزارت دفاع امريكا) فراموش نكند كه شوروي موشكهايي دارد كه مي توانند امريكا راهدف گيري كنند. حتي اگر هدف درسي هزار كيلومتري شوروي باشد.
روش امريكا موجب شد كه كوبا وارد اردوگاه شوروي شود.
محاصره اقتصادي كوبا توسط امريكا كه در پي ملي كردن مؤسسات امريكايي در كوبا صورت گرفت فيدل كاسترو رهبر انقلاب كوبا را مجبور كرد كه به جهان سوسياليستي و جهان سوم نزديك شود.
پس از مرگ خروشچف جنازه وي تحت مراقبت شديد دفن شد و حتي خانواده اش اجازه شركت در مراسم را پيدا نكردند.
زادروز: ۱۷ آوریل، ۱۸۹۴
زادگاه: کالبنوفکا
تاریخ مرگ: ۱۱ سپتامبر، ۱۹۷۱
محل مرگ: مسکو
دین: ملحد
منابع تحقیق :
Parsine.com
www.hawzah.net
پایگاه اطلاع رسانی و خبری جماران
روزنامه ایران
جام جم آنلاين
raminder.blogfa.com
www.vista.ir
biography.blogsky.com
jahed137.blogfa.com
fa.wikipedia.org /ن
نیکیتا خروشچف
نیکیتا سرگیویچ خروشچف ( به روسی: Ники́та Серге́евич Хрущёв ) (۱۷ آوریل، ۱۸۹۴ - ۱۱ سپتامبر، ۱۹۷۱) رهبر شوروی بعد از استالین، و صدر حزب کمونیست شوروی از ۱۹۵۳ تا ۱۹۶۴ و در عین حال از ۱۹۵۸ تا ۱۹۶۴ نخست وزیر شوروی بود. او پس از رسیدن به رهبری حزب کمونیست در کنگرهٔ این حزب سخنرانی کرد و جنایات دوران استالین را محکوم کرد.نگاهي به روش او
سه سال پس از مرگ ديكتاتور شوروي، استالين، مردي كه در دوران زمامداري خود براي تحكيم پايه هاي قدرت از هيچ جنايتي فروگذار نكرده بود و حتي هنگام مرگ نيز ترس و وحشت را براي كشورش به ارث نهاده بود، كمونيست ديگري قد علم كرد تا به دوران استالين براي هميشه خاتمه دهد.استاليني كه فاتح بزرگ جنگ دوم جهاني بود. كسي كه با فتح برلين در سال 1945 رقيب ديرين خود هيتلر را به خودكشي واداشت، وي در دوران زمامداري اش در بسياري از امور گوي سبقت را از رقيب جنايتكارش ربوده بود.
دوران استالين، دوران آرزوهاي تخيل گرايانه جوانان و روشنفكراني بود كه در سراب كمونيستي آرزوهاي دست نيافتني خود را جست وجو مي كرد.
وبا روي كارآمدن خروشچف مردي كه همواره ساكت بود ودر رده دوم ايستاده بود.
درهاي شوروي گشوده شد ولي هرگز يك قدم از مرام هاي خود عقب نشيني نكرد. او همانند همه ديكتاتورها، ديكتاتوري نرم تري را در برابر ديكتاتوري سابق پايه نهاد، ولي او نيز هنگامي كه احساس مي كرد سرنوشتش به تصميمي خلاف مرامش گره خورده است، از كنار گذاشتن آنچه بيشتر به آن پايبند بود، ابايي نداشت. تجربه كوبا يكي از اين مراحل است. خروشچفي كه سازمان ملل كفش را بر ميز كوبانده بود و از جاسوسي امريكايي ها بر فراز خاك شوروي با نشان دادن تصوير هواپيماي يو دو امريكايي پرده برداشت، همان خروشچفي بود كه در برابر فشار امريكا، كشتي هاي حامل موشك خود را كه عازم كوبا بودند، فرا خواند. او كسي بود كه با كوبيدن مشت به ميز، استالين را از اوج به پايين كشيد. در پاسخ به اين پرسش، يكي از حاضران كه چرا خروشچف در زمان زمامداري استالين در برابر زياده خواهي هاي او مقاومت نكرده است، حرفي براي زدن نداشت.
اين ناراضيان بويژه در برلين شرقي به دنبال شرايط بهتر زندگي راه برلين غربي را در پيش گرفتند به طوري كه براساس آمارهاي منتشره طي شش ماه اول سال ۱۹۶۱ تعداد ۱۶۰هزار نفر از برلين شرقي به برلين غربي پناهنده شدند. اين امر موجب عصبانيت دولت آلمان شرقي و اتحاد جماهير شوروي سابق و كشورهاي اقماري آن شد.
در پي اين تحولات، نيكيتا خروشچف، نخست وزير وقت شوروي، به منظور جلوگيري از سيل مهاجران آ لمان شرقي به آلمان غربي دستور ساخت ديوار برلين را صادر كرد. دولت آلمان شرقي تحت رهبري «اريش هونيكر» در ۱۳اوت ۱۹۶۱ساخت ديوار برلين را به عنوان «ديوار حافظ ضد فاشيست» آغاز كرد.
اين ديوار به منظور جدا كردن برلين شرقي و جمهوري دموكراتيك آلمان از برلين غربي با استفاده از سيم خاردار و موانع ضدتانك احداث شد. در اين چارچوب خيابانها تكه تكه شد و موانع بر سر راه پياده روها گذاشته شد. در اطراف اين منطقه هم تانك ها تجمع كردند. خطوط مترو و قطارهاي محلي بين برلين شرقي و غربي متوقف و ارتباط تلفن اين دو بخش نيز قطع شد. همچنين ساكنان برلين شرقي از ورود به برلين غربي منع شدند كه اين امر به دليل اين كه حدود ۶۰ هزار نفر از ساكنان برلين شرقي در برلين غربي كار مي كردند مشكلات زيادي به بار آورد.
واين مرد شماره يك با رجز خواني معروف خود كه مي گفت:"من شما را دفن خواهم كرد"
مي خواست بگويد در سالهاي آينده كمونيسم ازنظر اقتصادي، سرمايهداري را پشت سر خواهد گذاشت. اين رجزخواني، تهديد غلبه نظامي را نيز دربرداشت و در سرتاسر جهان بازتاب يافت.
ولي در آن زمان حتي در ذهن عده اي انگشت شمار نيز نميگنجيد كه انقلابي در نظام توليد ثروت در غرب بتواند موازنه نظامي جهان - و خود جنگ - را دگرگون سازد.
آنچه خروشچف (و بيشتر آمريكاييان) نميدانستند، اين بود كه سال 1956 نخستين سالي نيز بود كه در آمريكا شمار كارمندان و كاركنان شاغل در بخش خدمات از شمار كارگران كارخانهاي فراتر رفت. اين نخستين نشانه اِمحاء اقتصاد دودكشي ، و ظهور اقتصاد جديد بود.
در وفاداري خروشچف به سوسياليسم (تحقق عدالت در جامعه و تامين برابري اجتماعي ـ اقتصادي مردم) ترديدي نيست و اگر بركنار نشده بود، سوسياليسم در شوروي شكست نمي خورد. خروشچف با انتقاد علني از استالين خواست كه خود را از گذشته كرملين جدا كند، ولي با همين عمل سكه اي را شكست كه ديگر مرمت نشد. او در سفر به آمريكا با حرفهاي طنزگونه و رفتار توام با شوخي خود خواست با مهارت تمام از نظام موجود غرب و راه و روش آمريكايي انتقاد كند. وي در جلسه 12 اكتبر 1960 مجمع عمومي سازمان ملل دو بار كفش خود را به علامت اعتراض به نطق دو ناطق بر ضد شوروي از پايش درآورد و بر ميزي كه نشسته بود كوبيد و با اين عمل نيز نشان داد كه سازمان ملل هم چندان جدي نيست.
افشاي جنايات استالين در گزارش تاريخي خروشچف
در شب 24 فوريه سال 1956 ميلادي ، نمايندگان و شركت كنندگان كنگره بيستم حزب كمونيست اتحاد جماهير شوروي بعد از چند روز بحث هاي عادي و كسل كننده آماده ترك سالن بودند. روزنامه نگاران و شركت كنندگان خارجي قبلا از سالن خارج شده بودند ، اما نيكيتا خروشچف ، دبير كل حزب كمونيست شوروي از نمايندگان خواست دوباره بنشينند.سپس او مدت 4 ساعت يك گزارش محرمانه را براي آنها خواند و به آنها تاكيد كرد ، مطلقا حتي بخش كوچكي از اين گزارش نبايد به خارج درز كند.
خروشچف در مقابل نمايندگان بهت زده سلف خود جوزف استالين را به جنايات وحشتناكي متهم كرد كه همگي حقيقت داشتند.
محاكمه و اعدام رهبران و اعضاي حزب كمونيست در 20 سال پيش از اين تاريخ و در جريان محاكمه هاي بزرگ مسكو. قتل عام ميليون ها شهروند بي گناه شوروي كه بسياري از آنها از كمونيست هاي وفادار بودند.
اعزام ميليون ها انسان بي گناه به اردوگاه هاي كار اجباري به اتهام هاي واهي يا جرايم بسيار كوچك...علي رغم تمام تدابير احتياطي شوروي ها ، روزنامه نيويورك تايمز از روز 16 مارس سال 1956 ميلادي بخش هايي از اين گزارش محرمانه را منتشر كرد.
اين گزارش عمدا توسط سيا در اختيار نيويورك تايمز قرارداده شده بود.
با انتشار اين گزارش كمونيست هاي سراسر جهان 3 سال بعد از مرگ استالين با واقعيت خونبار رژيم استاليني آشنا شدند.
اين عقيده رواج يافت كه استالين آرمان ماركسيسم - لنينيسم را به انحراف كشانده و در مورد مشروعيت رژيم شوروي بذر ترديد افشانده شد.
مردم لهستان و مجارستان تصور كردند ساعت آزادي آنها فرا رسيده است.
بنابراين آنها خواستار آزادي و بي طرفي شدند اما از اكتبر سال 1956 ميلادي ، تانك هاي شوروي وارد بوداپست شدند و قيام مردم مجارستان را در يك سركوب خونين درهم شكستند. لهستاني ها نيز به نوبه خود سركوب شدند.
مائوتسه تونگ ، رهبر جمهوري خلق چين ، خروشچف را متهم كرد كه در جهان كمونيست شكاف ايجاد كرده و راه خود را از شوروي جدا كرد.
اختلاف ميان چين و شوروي به اندازه اي بالا گرفت كه 2 كشور به مرز جنگ رسيدند و چندين بار درگيري هاي بزرگ مرزي ميان نيروهاي دو كشور رخ داد
خروشچف و كوبا
فيدل كاسترو كه در ژانويه۱۹۵۹ ديكتاتور كوبا را فراري داد و انقلاب آن كشور را به پيروزي رساند با اصلاحات ارضي و ملي كردن همه مؤسسات و كمپانيهاي امريكا كه سالها مزارع نيشكر و توليد شكر در آن كشور را زير سلطه خود داشتند خشم دولت امريكا را برانگيخت، بويژه با ملي كردن شركت نفت امريكايي «تكزاكو» دولت امريكا نيز كوبا را محاصره بازرگاني كرد.چهاردهم فوريه۱۹۶۰ كوبا يك قرارداد بازرگاني با شوروي امضا كرد. به موجب اين قرارداد شوروي متعهد شد سالانه پنج ميليون تن شكر از كوبا خريداري كند و در ازاي آن ماشينهاي كشاورزي و هواپيماهاي نظامي در اختيار كوبا قراردهد با يك وام يكصدميليون دلاري.
امريكا تاكنون از فروش هواپيماهاي نظامي جت به كوبا خودداري كرده بود. امريكا واردات شكر از كوبا را كاهش داد. ۲۹ژوئن كوبا شركت نفتي «تكزاكو» را ملي كرد. كاسترو اعلام كرد درمقابل كاهش هر كيلوشكر به امريكا دولت كوبا يك تصيفه خانه امريكا در كوبا رامصادره مي كند.
اول ژوئيه۱۹۶۰ نوبت كمپانيهاي نفتي «شل» و «اسو» رسيد.
اين دوكمپاني حاضر نشدند نفتي را كه كوبا از شوروي وارد مي كند تصفيه كنند. دولت كوبا متخصصان نفتي شوروي راجايگزين امريكايي كرد.
خروشچف گفت: عصر اولتيماتوم امريكا به سر آمده است. شوروي دست خود را به سوي ملت كوبا كه براي استقلال خود مبارزه مي كند دراز مي كند، بله زمان تغيير كرده است، اردوگاه سوسياليست بيش از هر زمان قوي است
شوروي كوبائيها را كمك مي كند كه محاصره اقتصادي را درهم بشكنند «پنتاگون» (وزارت دفاع امريكا) فراموش نكند كه شوروي موشكهايي دارد كه مي توانند امريكا راهدف گيري كنند. حتي اگر هدف درسي هزار كيلومتري شوروي باشد.
روش امريكا موجب شد كه كوبا وارد اردوگاه شوروي شود.
محاصره اقتصادي كوبا توسط امريكا كه در پي ملي كردن مؤسسات امريكايي در كوبا صورت گرفت فيدل كاسترو رهبر انقلاب كوبا را مجبور كرد كه به جهان سوسياليستي و جهان سوم نزديك شود.
بحران موشکی کوبا
پس از این که اتحاد شوروی موشک هایی را در کوبا مستقر کرد . رئیس جمهور وقت آمریکا جان کندی دستور داد راه را بر تمام کشتی هایی که از بلوک شوروی راهی کوبا بود ببندند و گفت: هر حملهای از جانب کوبا به هر کشور نیم کرهٔ غربی حملهٔ مستقیم شوروی به آمریکا تلقی خواهد شد. بعد از آن خروشچف پیشنهاد سازش داد و از آمریکا خواست موشک های مستقر در ترکیه را برچیند و در عوض شوروی موشک های کوبا را برچیند. کندی این را به عنوان یک شرط نپذیرفت ولی خروشچف تسلیم شد و دستور داد موشک های کوبا را برچینند. البته کندی پس از مدتی به بهانهٔ فاسد شدن دستور داد موشک های ترکیه را برچینند.مرگ خروشچف
در11 سپتامبر سال 1971 نيكيتا خروشچف رهبر پيشين شوروي كه تلاش كرد چهره ديگري از سوسياليسم ترسيم كند در 77 سالگي درگذشت.پس از مرگ خروشچف جنازه وي تحت مراقبت شديد دفن شد و حتي خانواده اش اجازه شركت در مراسم را پيدا نكردند.
در يك نگاه
نام کامل: نیکیتا سرگیویچ خروشچفزادروز: ۱۷ آوریل، ۱۸۹۴
زادگاه: کالبنوفکا
تاریخ مرگ: ۱۱ سپتامبر، ۱۹۷۱
محل مرگ: مسکو
دین: ملحد
منابع تحقیق :
Parsine.com
www.hawzah.net
پایگاه اطلاع رسانی و خبری جماران
روزنامه ایران
جام جم آنلاين
raminder.blogfa.com
www.vista.ir
biography.blogsky.com
jahed137.blogfa.com
fa.wikipedia.org /ن
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}